اي رفته دلدار از کفم ، امشب به خوابم سر بکش
بيدار کشيديم حسرتت ، ما را به خواب در بر بکش
شد آسمانم تيره فام ، تاريک و دلگير تيره شام
در آسمان عشق من ، جانم بيا اختر بکش
دل گفت در کويش برو ، هر جا که رفت سويش ، برو
عشقش اگر خنجر شود ، آن خنجرش بر سر بکش
از جام مي ببريديم ، جام تو را بگزيديم
جانم براي جام او ، بي بالو پر هم پر بکش
امشب که مستيم و ملنگ ، خورده به ديوار دنگ و دنگ
افسار دل در دست توست ، تنگ تر بکن ، کمتر بکش
روزي که نقاش فلک ، نقش تو را آخر نمود
دزديدمش ، گفتم به او ، اين بهره من ، ديگر بکش
نظرات شما عزیزان: